English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (551 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
Other Matches
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
conduct grade U درجه هدایت یک ماده
stream line U خط هدایت جریان
current carring U انتقال یا هدایت جریان
input of current U تغذیه و هدایت جریان
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
conducts U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
rheology U علم جریان و تغییر شکل ماده
conducting U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conduct U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducted U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
get to <idiom> U توانایی داشتن برای
potential <adj.> U [توانایی برای انجام کاری]
potential U توانایی انرژی برای کار کردن
reliability U توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
computing U میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
interoperability U توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
autos U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
programs U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
plot U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
prints U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
collector ring U منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
compatibility U توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
fly dope U ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
media U هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
fast pill U ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
circuit breaker U سویچی برای قطع جریان
circuit breakers U سویچی برای قطع جریان
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
capacitor U وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
macronutrient U ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
strip U لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
slow pill U ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
gill type flap U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
laser U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
lasers U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillows U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
weather helm U تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
pillow U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
fans U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
terminator U مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
workflow U نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1حرف زوری به انگلیسی
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com